یاداشتی بر فیلم پرومتئوس

نقد فیلم: ما خدا هستیم؛ تسلسلی بر وجود خدایان(پرومتئوس)

سید علی موسوی، پژوهشگر موسسه التوحید و دکتری حقوق جزا و جرم شناسی، جامعه المصطفی العالمیه نمایندگی خراسان، ایران.

پرومتئوس (Prometheus, 2012) فیلمی علمی –تخیلی ساخته ریدلی اسکات است که در حقیقت از اسطوره‌شناسی و ایده‌های جذابی در خصوص وحشت مذهبی و سوال کهنِ جایگاه بشر در هستی (از کجا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ چه اتفاقی قرار است بیافتد؟ و در نهایت هدف از این زندگی چیست؟) بهره می‌برد که به اتمسفر متفاوتی با بیگانه (‌Alien) های قبلی منجر شده است.

فیلم پرومتئوس در حقیقت دنباله‌ای بر مجموعه فیلم‌های علمی-تخیلی، ترسناک/اکشن، بیگانه (به انگلیسی: Alien) است که عبارت‌اند از: «بیگانه» به کارگردانی ریدلی اسکات محصول سال ۱۹۷۹؛ «بیگانه‌ها» به کارگردانی جیمز کامرون محصول سال ۱۹۸۶؛ «بیگانه ۳» به کارگردانی دیوید فینچر محصول سال ۱۹۹۲؛ «بیگانه: رستاخیز» به کارگردانی ژان-پیر ژونه محصول سال ۱۹۹۷؛ این مجموعه فیلم‌ها توسط استودیو قرن بیستم تهیه و توزیع شده است.

فیلم با تصویری از پراکنده‌شدگی سلول‌های بنیادی خلقت انسان در زمین توسط یک موجود عظیم‌الجثه انسان‌نما که توسط سفینه به زمین آمده است، آغاز می‌شود و با کاوش‌های باستان‌شناسی نقش اصلی فیلم، یافتن آثار کهنی بر وجود خالقان انسان – همان مهندسانی که با تکثیر دی‌ان‌ای خود، انسان‌ها را پدید آوردند- در دوردست ها و سفر به سوی آنان ادامه می‌یابد. گرچه فیلم در ظاهر به دستیابی بشر به علم و فناوریِ سفر انسان به فضا اشاره دارد؛ اما در واقع به بیان روشنگری و تلاش بر فهم پرسش‌های بنیادین بشر همچون هدف از خلقت، هدف زندگی و نهایتاً پاسخی برای مرگ و یا رهایی از آن می‌پردازد.

منطق اصلی فیلم، بر خلقت انسان توسط مهندسانی است که هم اکنون درصدد نابودی نوع بشر بر روی زمین هستند و از این رو منشأ تمام وحشت، زشتی‌ها و خشونت‌ها به آنان برگشت داده می‌شود؛ کما اینکه کارگردان فیلم، ریدلی اسکات در مصاحبه‌ای بیان داشت که در ابتدا تصمیم بر آن بوده تا نام فیلم را بهشت یا آسمان بگذارد به این معنا که بهشت نیز ممکن است جایی شوم و شیطانی باشد و این به چالش کشاندنِ مفاهیم عمومی دینی، خود تقابل آشکار اعتقاد کفراندیشانه و خرافی با آموزه های وحیانی است.

پشتوانه فکری- اعتقادی، این فیلم همانند بسیاری از فیلم‌ها و مستندهای معاصر نیز برآمده از همان تئوری الحادی ساینتولوژی و رائیلیسم به‌عنوان دو گرایش مهم از فرقه یا مذهب یوفو، UFO است که به اعتقاد آنان، نه‌تنها بخش اعظمی از فرهنگ، دین و دانش ناشی از فرهنگ مادر و دنیای بیگانه است که توسط فضانوردان دوران باستان به این کره خاکی انتقال داده شده است؛ بلکه حیات انسانی و خلقت نوع بشر را نیز ایجاد کرده‌اند. این خالقان همسان با انسان‌ها که علاقه‌ای نسبت به این مخلوقِ خویش نیز ندارند، موجوداتی هوشمند و با فنّاوری برتر است که هرازگاهی برای سامان‌دهی مجددِ حیات در زمین، تحولات، تغییرات و اعمالی را انجام می‌دهد که بعضاً برای آن‌ها، توجیه علمی نداریم (از باب مثال برخی به آثار استون هج/ انگلستان، بت‌های جزیره ایستر/ شیلی، اهرام ثلاثه/مصر اشاره می‌کنند). ازاین‌روست که در فیلم برای یافتن به پاسخ سؤالات اساسی بشر در جستجوی خالق خویش می‌گردد تا بدین طریق بتواند، ضمن یافتنِ راه نجات و سعادت خویش، راه رهایی از مرگ را نیز بدست آورند.

در گفتگویی که بین یکی از دانشمندان حاضر در سفینه و یک ربات انسان‌نما بنام دیوید رخ می‌دهد؛

ربات می‌پرسد: چرا این همه راه را آمده‌اید؟

و دانشمند در پاسخ بیان می‌کند: برای پرسیدن اینکه چرا ما را خلق کرده‌اند؟

و این بار ربات می‌پرسد: شما چرا ما را خلق کرده‌اید؟

دانشمند در جواب با سرمستی و غرور علمی بیان می‌دارد: چون توانایی‌اش را داشتیم!

و اینجاست که ربات با پرسشی گفتگو را به سرانجام می‌رساند: اگر خالق شما نیز همان پاسخ را بدهد؟…

ازاین‌روست که طرفداران ساینتولوژی، هدف از زندگی و سعادت بشر را مرتبط با پیشرفت علمی می‌دانند و ازاین‌رو در پی رابطه ذهن و روح فناناپذیر با جسم فانی‌اند. همچنین طرفداران رائیلیسم نیز رسیدن به لذات حسی و رهایی از رنج و رسیدن به سعادت را در همین دنیا می‌دانند.

در سکانسی دیگر نتیجه نمونه‌برداری خون یکی از مهندسان بر یکسان بودن دی ان ای آن‌ها و دی ان ای انسانی صحه گذاشته می‌شود، کما اینکه در سکانسی دیگر، ربات با یادگرفتن زبان‌های متعدد بشری و یافتن ریشه‌ها و ساختار زبانیِ آن‌ها می‌تواند با مهندسان وارد گفتگو و با آن‌ها سخن بگوید.

نام فیلم، به‌صورت زیرکانه از اسطوره‌های یونانی وام گرفته شده است. پرومتئوس/ پرومته که یک تیتان و از نخستین نژاد از الهه‌هاست، آتش را از خدایان دزدید و به انسان‌ها داد و به‌تبع آن پیشرفت و تمدن را برای جامعه بشری به ارمغان آورد. ازاین‌جهت وی در مکاتب مرموز و فراماسونری مهم است و معادل چنین شخصیتی را در تعالیم دینی لوسیفر و ابلیس دانسته‌اند که انسان را فریفت تا از درخت و میوه دانش و آگاهی بهره ببرد و بدین طریق خود همچون خدا یا فرشتگان نامیرا گردد. درواقع نام فیلم استعاره زیرکانه‌ای است که انسان را به خالقش پیوند می‌زند تا راه گریز از مرگ را بفهمد و خود، خدا گردد؛ خدایی که خود مخلوق می‌سازد و از سوی دیگر خالق او (مهندسان) نیز ممکن است، مخلوق دیگران باشد و این همان تسلسل در وجود خدایان است!

حقیقت آن است که پرومتئوس، همانند بسیاری از استدلال‌ها و آثاری ازاین‌دست که عمدتاً از خیال پردازی های «اریک فون دانکن»، «رابرت تمپل»، «ران هابارد» و «کلود وریلهون»، تغذیه شده است؛ سعی در توضیح خلقتی دارند که بیش از آنکه آغاز و هدف آن را توضیح دهد در دوری باطل سرگردان‌اند. در سکانسی که دانشمند باستان‌شناس پس از یافتن مهندسان و خالق‌های بشر، از همکار خود که صلیبی به گردن آویخته می‌خواهد تا آن را به کناری نهد! اما او در مقابل نکته اصلی و حلقه گمشده را دوباره تکرار می‌کند که خالق مهندسان چه کسانی است؟ کما اینکه ریچارد داوکینز یکی از چهار سوارکار الحاد جدید که برای انکار خالق هستی حتی حاضر است ابتدای حیات و خلقت را به هر موجودی همچون فضایی‌ها ارتباط دهد، از این نکته غافل مانده که در این معادله هستی، یک واسطه فقط افزوده شده است، نه آنکه هستی بی‌نیاز از خالق گردد.

مطالب مرتبط قبلی و بعدی
سرعنوان پیشرفته

برچسب های سایت

تازه ها